2-[2] عمّار ساباطى گوید: امام صادق (ع) به من فرمود: اى عمّار اگر مى‏خواهى نعمت برایت با دوام، و مردانگى‏ات کامل، و زندگى‏ات اصلاح گردد در کار خویش با بردگان و اشخاص فرومایه مشورت مکن، زیرا اگر به آنها اعتماد کنى به تو خیانت مى‏کنند، و اگر خبرى به تو بدهند دروغ مى‏گویند و اگر گرفتار شوى تو را خوار مى‏سازند و اگر به تو وعده‏اى دهند به آن وفا نمى‏کنند.

3-[3] امام جعفر صادق (ع) فرمود: از پدرم شنیدم که مى‏فرمود: حق را بپادار و براى آنچه از تو فوت شده افسوس مخور و از آنچه به تو مربوط نیست کناره‏گیر، از دشمن دورى کن، و از دوست خویش بر حذر باش، (با احتیاط با او برخورد کن) و با مردم امین همنشین و دوست باش، و امین کسى است که از خدا بترسد، و با بد کار همنشینى مکن، و او را بر راز خویش آگاه مگردان، و امانت خود را به او مسپار، و در کارهایت با کسانى که از پروردگار خویش مى‏ترسند مشورت نما.

27- باب تحریم همنشینى و دوستى با اهل بدعت‏

1-[4] امام صادق (ع) فرمود: با کسانى که در دین بدعت مى‏گذارند دوستى و همنشینى نکنید زیرا در نظر مردم یکى از آنان به شمار مى‏آیید.

و پیامبر (ص) فرمود: انسان بر دین دوست و همنشین خود مى‏باشد.

28- باب کسانى که معاشرت و سلام کردن بر آنها شایسته نیست‏

1-[5] امام صادق (ع) از پدرانش نقل کرده که در وصیّت حضرت رسول (ص) به على علیه السلام آمده است: یا على کسى که از دین و دنیایش توشه‏اى بر نگیرد براى تو خیرى در همنشینى با او نیست، و کسى که خواسته تو را اجابت نکند تو نیز خواسته او را اجابت نکن، زیرا او شایسته تکریم نیست.

2-[6] امام صادق (ع) از پدرانش نقل کرده است که در حدیث منهیّات پیامبر (ص) فرمود: سخن گفتن با شخص جذامى مکروه است مگر این که بین آنها به اندازه یک ذراع [تقریبا نیم متر] فاصله باشد.

و آن حضرت فرمود: از جذامى فرار کن مانند گریختن از شیر.

3-[7] در کتاب خصال شیخ صدوق از امیر المؤمنین (ع) نقل شده است که آن حضرت فرمود: پیامبر (ص) [مردم را] از سلام کردن بر چهار گروه نهى کرده است: 1- شخص باده‏گسار در حال مستى. 2- کسى که مجسمه مى‏سازد. 3- آن که با نرد بازى مى‏کند. 4- کسى که دوز بازى مى‏کند.[8] و من گروه پنجمى را اضافه مى‏کنم، نهى مى‏کنم شما را از سلام کردن بر شطرنج باز.

4-[9] رسول خدا (ص) فرمود: از پنج گروه در هر حال باید دورى کرد:

جذامى، پیس، دیوانه، زنازاده، و عرب بیابانگرد.

5-[10] امام جعفر صادق (ع) از پدرانش نقل فرموده است که بر شش گروه نباید سلام کرد: یهودى، مسیحى، و کسى که براى رفع حاجت نشسته است و آن که بر سر سفره‏اى مى‏نشیند که در آن مشروبات الکلى است و شاعرى که به زنان عفیف تهمت مى‏زند و کسانى که فحش دادن به مادران اشخاص را وسیله شوخى قرار مى‏دهند.

6-[11] حضرت علىّ (ع) در حدیثى فرمود: بر شش گروه سلام کردن شایسته نیست: 1- یهودى و مسیحى 2- افرادى که با نرد و با شطرنج بازى مى‏کنند. 3- باده‏گسار. 4- اهل ساز و طنبور. 5- کسانى که فحش دادن به مادران اشخاص را وسیله‏

شوخى قرار مى‏دهند 6- شاعران [دربارى و چاپلوس‏] 7-[12] امام جعفر صادق (ع) از پدرش امام محمّد باقر (ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: بر یهود، و نصارى و زردشتى، و بت پرست، و باده‏گسار و کسانى که کارشان بازى شطرنج و نرد است، و مرد زن صفت [مردى که خود را در اختیار مردان دیگر مى‏گذارد] و شاعرى که زنان عفیف را متّهم مى‏کند، و کسى که در حال نماز است سلام نکنید. بر نمازگزار بدین سبب که نمى‏تواند پاسخ سلام را بدهد، با توجّه به این که سلام براى مسلمان امرى مستحب و پاسخ آن واجب است، و بر رباخوار و کسى که براى رفع حاجت نشسته است، و در حمّام، و هر فاسقى که آشکارا مرتکب معصیت مى‏شود.

29- باب استحباب اظهار دوستى و محبّت نسبت به مردم‏

1-[13] امام محمّد باقر (ع) فرمود: عربى بادیه‏نشین از بنى تمیم به نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: مرا نصیحت فرمایید. از جمله مطالبى که پیامبر (ص) به او فرمودند این بود: نسبت به مردم اظهار دوستى کن تا تو را دوست بدارند.

2-[14] امام موسى کاظم (ع) فرمود: اظهار محبّت و دوستى نسبت به مردم نیمى از عقل است.

3-[15] ابن ادریس در کتاب سرائر مشابه این حدیث را نقل کرده است با این تفاوت: و مدارا کردن با دیگران نیمى از وسیله زندگى است، و کسى که میانه‏روى کند فقیر نمى‏شود.

4-[16] امام صادق (ع) از امام حسن مجتبى (ع) نقل فرموده است: خویشاوند کسى است که از لحاظ دوستى به انسان نزدیک باشد اگر چه از لحاظ نسب دور باشد و بیگانه کسى است که از جهت محبّت و دوستى بیگانه باشد گرچه از لحاظ نسب نزدیک باشد، هیچ چیز نزدیکتر به چیزى از دست به بدن نیست، و دست خیانت مى‏کند و قطع مى‏شود، و پس از قطع درمان مى‏گردد. [یعنى اعتماد به نزدیکى خویشاوند نیست، اگر دوست نباشد، و گاهى عملا از انسان دور و بیگانه است. یا منظور این است که دست دزد به صاحبش خیانت مى‏کند و در عین نهایت نزدیکى قطع مى‏گردد. یا انسان دشمن دستش هست و باعث قطعش مى‏گردد. یا این که اعتمادى به قرب جسمانى نیست و نفع حقیقى و پایدار قرب معنوى است‏].

5-[17] امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است: اظهار دوستى نسبت به مردم نصف عقل است.

30- باب استحباب خوشرفتارى و گشاده‏رویى و احترام به مردم و خوددارى از مزاحمت آنان‏

1-[18] امام صادق (ع) فرمود: خوشرویى با مردم یک سوّم عقل است.

2-[19] امام صادق (ع) از پیامبر (ص) نقل فرموده است که سه چیز دوستى انسان را براى برادر مسلمانش خالص مى‏گرداند: 1- با خوشرویى او را ملاقات کند. 2- در مجلس به او جا دهد. 3- او را با بهترین نامها بخواند.

3-[20] حذیفة بن منصور گوید: از امام جعفر صادق (ع) شنیدم که مى‏فرمود:

کسى که از مزاحمت مردم دست بردارد، گرچه او یک نفر است که از مزاحمت آنان دست برداشته لکن در مقابل افراد زیادى از مزاحمت او دست برمى‏دارند.

31- مستحبّ است براى کسى که مؤمنى را دوست دارد او را از دوستى خود با خبر کند

1-[21] امام صادق (ع) فرمود: زمانى که کسى را دوست دارى او را از این امر با خبر کن، زیرا باعث استوارى محبّت بین شما مى‏گردد.

2-[22] نصر بن قابوس گوید: امام صادق (ع) به من فرمود: زمانى که یکى از برادرانت را دوست مى‏دارى او را از این دوستى آگاه کن، همان طور که حضرت ابراهیم (ع) گفت: «پروردگارا به من بنما که چگونه مردگان را زنده مى‏کنى، خدا فرمود: آیا به [زنده شدن مردگان‏] اطمینان ندارى؟ ابراهیم پاسخ داد: ایمان دارم اما مى‏خواهم قلبم مطمئن شود»[23] 3-[24] شخصى به امام باقر (ع) عرض کرد: من این مرد را دوست دارم، امام به او فرمود: او را از این امر با خبر کن، زیرا دوستى را پایدارتر و مهربانى را نیکوتر مى‏سازد.

4-[25] امام جعفر صادق (ع) فرمود: زمانى که کسى را دوست مى‏دارى به او بگو.

5-[26] امام صادق (ع) از پیامبر خدا (ص) نقل فرموده است: هر گاه یکى از شما همصحبت یا برادر ایمانى‏اش را دوست مى‏دارد او را آگاه سازد.

32- باب استحباب آغاز کردن سلام قبل از سخن گفتن و استحباب پاسخ ندادن قبل از سلام‏

1-[27] امام صادق (ع) فرمود: آغازکننده به سلام به خدا و رسولش نزدیکتر است.

2-[28] علىّ بن الحسین (ع) فرمود: از صفات مؤمن انفاق کردن به اندازه توانایى و وسعت دادن [به اهل و عیال‏] در حدّ قدرت، و با عدالت و انصاف رفتار کردن با مردم، و آغاز به سلام نمودن بر آنان مى‏باشد.

3-[29] امام جعفر صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرمود: شایسته‏ترین مردم نزد خدا و رسولش کسى است که سلام را آغاز کند.

4-[30] با همین اسناد نقل شده که رسول خدا (ص) فرمود: کسى که قبل از سلام سخن آغاز کند به او پاسخ ندهید. و نیز فرمود: قبل از سخن گفتن سلام کنید، اگر کسى قبل از سلام گفتن سخن گوید به او پاسخ ندهید.

5-[31] امام صادق (ع) فرمود: فرشته‏اى مردى را بر در خانه‏اى دید، فرشته به او گفت چرا بر در این خانه ایستاده‏اى؟ پاسخ داد یکى از برادرانم در این خانه است مى‏خواهم بر او سلام کنم، فرشته به او گفت: آیا بین شما خویشاوندى است یا حاجتى به او دارى؟ پاسخ داد: قرابتى بین ما نیست، و نیازى جز اخوّت اسلامى و احترام آن مرا به اینجا نکشانده بلکه براى پروردگار جهان به او سلام و محافظتش مى‏کنم، فرشته به او گفت: من فرستاده خدایم به سوى تو، پروردگارت‏

تو را سلام مى‏رساند و مى‏فرماید: مرا زیارت کردى، و براى من تعهّد نمودى، حتما بهشت را بر تو واجب کردم و تو را از خشم خویش معاف داشتم، و از آتش نجات دادم.

6-[32] امام صادق (ع) نقل کرده است که رسول خدا (ص) فرمود: کسى که قبل از سلام کردن سخن آغاز کند به او پاسخ ندهید.

و نیز امام صادق (ع) فرمود: هیچ کس را به طعام خویش دعوت نکنید مگر این که سلام کند.



[1] ( 3)( باب 26:) من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 356؛ خصال شیخ صدوق، ج 1، ص 50؛ علل الشرائع، ص 178.

[2] ( 4) علل الشرائع، ص 187.

[3] ( 3) علل الشرائع، ص 187.

[4] ( 1)( باب 27:) اصول کافى، صفحات 479، 612.

[5] ( 2)( باب 28:) من لا یحضره الفقیه: ج 2، ص 334.

[6] ( 2) من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 184.

[7] ( 3) خصال صدوق، ج 1، ص 112.

[8] ( 4) نوعى بازى که در آن چهل خط کشند و سنگ ریزه‏ها به صف نهند.« لغت نامه دهخدا» عرب آن را سدر و قرق گوید.

[9] ( 5) خصال صدوق، ج 1، ص 138.

[10] ( 6) خصال صدوق، ج 1، ص 138.

[11] ( 7) خصال صدوق، ج 1، ص 160؛ سرائر، ص 484.

[12] ( 7) خصال صدوق، ج 2، ص 82.

[13] ( 1)( باب 29:) اصول کافى، ص 612( التحبّب الى الناس).

[14] ( 2) اصول کافى، ص 612( التحبّب الى الناس).

[15] ( 3) سرائر، ص 464.

[16] ( 4) اصول کافى، ص 612( التحبّب الى النّاس و التودّد الیهم).

[17] ( 5) اصول کافى، ص 612( التحبّب الى النّاس و التودّد الیهم).

[18] ( 1)( باب 30:) اصول کافى، ص 612( التحبّب الى الناس).

[19] ( 2)( باب 30:) اصول کافى، ص 612( التحبّب الى الناس).

[20] ( 3)( باب 30:) اصول کافى، ص 612( التحبّب الى الناس).

[21] ( 1)( باب 31:) اصول کافى، ص 612( اخبار الرجل اخاه بحبّه).

[22] ( 2) اصول کافى، ص 612( اخبار الرجل اخاه بحبّه).

[23] ( 3)«\i رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى‏، قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ، قالَ بَلى‏ وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی‏\E»، بقره/ 260.

[24] ( 4) محاسن برقى، ص 266.

[25] ( 5) محاسن برقى، ص 266.

[26] ( 6) محاسن برقى، ص 266.

[27] ( 1)( باب 32:) اصول کافى، 612( باب التسلیم).

[28] ( 2) اصول کافى، 612( باب التسلیم).

[29] ( 3) اصول کافى، 612( باب التسلیم).

[30] ( 4) اصول کافى، ص 612( التسلیم).

[31] ( 5) ثواب الاعمال، ص 93.

[32] ( 6) خصال صدوق، ج 1 ص 13.