جمله خصلتهایى که مؤمن به آن نیازمند مىباشد سه چیز است: 1- توفیق از جانب خداى عزّ و جل 2- خود واعظ خویش بودن 3- پذیرفتن نصیحت.
13- باب استحباب دوستى با کسى که رعایت دوستى را مىکند و او را در موقع گرفتارى تنها نمىگذارد
1-[5] امام صادق (ع) فرمود: دوستى داراى شرایطى است، کسى که تمام یا بعضى از این شرایط را رعایت کند مىتوان او را دوست دانست، و کسى که این شرایط در او نباشد نمىتوان او را دوست به حساب آورد. آن شرایط عبارتند از:
1- باطن و ظاهرش یکى باشد. 2- عزت تو را عزت خود و عیب تو را عیب خویش بداند. 3- اگر به مقام یا مالى رسید تغییرى در او ایجاد نشود. 4- قدرت و توانایى او تو را از رسیدن به چیزى باز ندارد. 5- کسى داراى این خصلتهاست که در موقع گرفتارى تو را رها نکند.
2- سیّد رضى در (نهج البلاغه) از حضرت على (ع) نقل مىکند که آن حضرت فرمود: دوست حقیقى آن است که برادرش را در سه موضع حفظ کند: در گرفتارى، در غیاب، و در مرگش.
14- باب استحباب کمک و یارى دادن دوستان به یک دیگر
1-[6] وصّافى گوید: امام محمّد باقر (ع) به من فرمود: آیا مىشناسى کسى را
که لباسى نداشته باشد و برادرش لباس خود را به او ببخشد یا لباسى که اضافه دارد موقتا به او بدهد تا وقتى که لباسى براى خویش تهیّه کند؟ عرض کردم خیر، امام به عنوان تأسف دست بر زانویش زد و فرمود: چنین کسانى برادر نیستند.
2-[7] اسحاق بن عمّار گوید: نزد امام صادق (ع) بودم، سخن از کمک برادران و وظایف آنها نسبت به یک دیگر به میان آمد. امام مطلبى فرمود که من تعجب کردم. امام فرمود: زمانى که قائم ما ظهور کند بر مؤمنین واجب است که نیاز برادرانشان را برطرف کنند و در شادى آنها بکوشند.
3-[8] خلّاد سندى (در حدیث مرفوعهاى) گوید: مردى دیر به خدمت پیامبر (ص) رسید، پیامبر به او فرمود: چه باعث شده است که تو را کم ملاقات مىکنم؟
پاسخ داد: اى رسول خدا برهنگى مانع آمدنم بود، پیامبر فرمود: آیا همسایهات دو جامه نداشت که یکى را به تو عاریه دهد؟ پاسخ داد چرا [داشت.] حضرت فرمود: او برادر تو نیست.
4-[9] امام صادق (ع) فرمود: از آنچه به دست مىآورى به برادرانت بده، زیرا خداوند مىفرماید: «نیکیها بدیها را از بین مىبرند»[10].
امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است: سه چیز است که این امّت قدرت انجام آن را ندارد: کمک مالى به برادران، رعایت عدالت و ترجیح دادن دیگران بر خود، و در هر حال به یاد خدا بودن، و آن تنها به گفتن
«سبحان
اللَّه، و الحمد للَّه، و لا إله الّا اللَّه، و اللَّه اکبر»
نیست، بلکه وقتى در معرض کار حرام قرار گیرد از خدا بترسد و مرتکب آن نشود.
5-[11] ابن اعین گوید: از امام صادق (ع) در باره حقّ مسلمان نسبت به برادر مسلمانش سؤال کردم، امام پاسخ نداد، چون خواستم با حضرت خداحافظى کنم عرض کردم: به من پاسخ ندادید، فرمود: اگر پاسخ بدهم (و شما بدان عمل نکنید) مىترسم کافر شوید، مسلما از مهمترین چیزهایى که خدا بر بندگانش واجب کرده سه چیز است: 1- رعایت عدالت در باره دیگران و آنچه را براى خود نمىپسندد براى برادر مؤمنش نیز روا ندارد. 2- کمک مالى به برادران مؤمن براى خدا. 3- به یاد خدا بودن در هر حال و یاد خدا تنها به گفتن
«سبحان اللَّه و الحمد للَّه»
نیست، بلکه عبارت است از ترک آنچه خدا حرام کرده است.
15- باب کراهت دوستى با بد کار و نادان و دروغگو
1-[12] امام صادق (ع) فرمود: امیر المؤمنین (ع) وقتى به منبر مىرفت مىفرمود:
شایسته است مسلمان از دوستى با سه گروه اجتناب کند: از بىحیاى تبهکار، نادان، و دروغگو. امّا بىحیاى تبهکار کارش را برایت خوب جلوه مىدهد و دوست دارد تو مانند او باشى، و در امر دین و آخرت به تو کمک نمىکند، و نزدیک شدن به او ستم و باعث سختدلى، و رفت و آمد با او براى تو مایه بىآبرویى است.
امّا نادان، امید خیرى از او برایت نیست و ضررى از تو دفع نمىکند اگر چه خودش را به زحمت افکند، و چه بسا که بخواهد به تو سود برساند ولى زیان
مىرساند، پس مرگ او بهتر از زندگى، و سکوت او بهتر از سخن گفتنش، و دورى او بهتر از نزدیک بودن اوست.
امّا دروغگو، زندگى تو با او گوارا نیست، زیرا خبرى را از تو براى دیگران و از دیگران براى تو نقل مىکند، و هر گاه خبرى به پایان رسید خبر دیگرى پیش مىکشد که وانمود کند راست مىگوید در صورتى که راست نمىگوید، و با ایجاد عداوت بین مردم تفرقه مىاندازد و بذر کینه در دلها مىکارد، پس از خدا بترسید و در باره خود بیندیشید.
2-[13] کلینى (در کافى) از امام صادق (ع) نقل کرده است که:
امیر المؤمنین (ع) فرمود: شایسته نیست که مسلمان با بد کار دوست شود زیرا او کارش را نیکو جلوه مىدهد و دوست دارد دیگران مانند او باشند، دوستش را در امر دنیا و آخرت کمک نمىکند و رفت و آمد با او باعث بىآبرویى و خوارى است.
3-[14] امام صادق (ع) فرموده: براى مسلمان شایسته نیست که با بد کار، و نادان و دروغگو دوست شود.
4-[15] زرارة گوید: امام صادق (ع) فرمود: از دوستى با نادان بپرهیز، زیرا هر چه از جانب او شاد باشى او به بدى رساندن به تو نزدیکتر است. (هر چه به دوستى او خوشحالتر باشى، خطر زیان رساندن او به واسطه حماقتش به تو نزدیکتر مىباشد).
5-[16] امام صادق (ع) فرمود: حضرت علىّ (ع) بالاى منبر مىفرمود: براى مسلمان شایسته است که از دوستى با دروغگو دورى جوید، زیرا خبرى از تو براى
دیگران، و از دیگران براى تو نقل مىکند زندگى را بر تو تلخ و ناگوار مىسازد، هر گاه خبرى کسب کند آن را به خبر دیگرى پیوند مىدهد تا ثابت کند راست مىگوید در صورتى که راست نمىگوید، پس خبرها را از گروهى براى گروهى دیگر نقل مىکند تا بین آنها دشمنى ایجاد کند و بذر کینه در دلها بکارد.
[1] ( 1)( باب 12): اصول کافى، ص 610( من یجب مصادقته و مصاحبته).
[2] ( 2) ظاهرا اسم ابو العدیس صالح بوده« تنقیح المقال ج 3 باب العین».
[3] ( 3) اصول کافى، ص 610( من یجب مصادقته و مصاحبته).
[4] ( 4) محاسن برقى، ص 604.
[5] ( 1)( باب 13): اصول کافى، ص 610( من یجب مصادقته و مصاحبته)، مصادقة الاخوان، ص 2، از کتاب مجالس صدوق و خصال با اسنادى دیگرى گرفته است.
[6] ( 2)( باب 14): مصادقة الاخوان، ص 8؛ در آن کتاب آمده: امام باقر( ع) به من فرمود: اى ابا اسماعیل و نیز در همان کتاب آمده است: اگر بعضى از دوستان لباس اضافى داشته باشند به او بدهد تا لباسى برایش برسد.
[7] ( 2) مصادقة الاخوان، ص 8؛ در آن آمده: آن قدر سخن امام در نظرم عجیب آمد که در چهرهام آشکار بود.
[8] ( 3) مصادقة الاخوان، ص 8.
( حدیث مرفوعه حدیثى است که راویان حدیث حذف شده باشد-) م.
[9] ( 4) مصادقة الاخوان، ص 8.
( حدیث مرفوعه حدیثى است که راویان حدیث حذف شده باشد-) م.
[10] ( 5)«\i إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ\E»، هود/ 114
[11] ( 5) مصادقة الاخوان، ص 12.
[12] ( 1)( باب 15): اصول کافى، ص 480( مجالسة اهل المعاصى) و ص 610.( من تکره مجالسته)؛ مصادقة الاخوان، ص 52.
[13] ( 2) اصول کافى، ص 60.
[14] ( 3) اصول کافى، ص 480( مجالسة اهل المعاصى).
[15] ( 4) اصول کافى، ص 611( من تکره مجالسته و مرافقته).
[16] ( 5) محاسن برقى، ص 117.