3-[4] در کتاب (محاسن) برقى از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است: از
جمله خصلتهایى که مؤمن به آن نیازمند مى‏باشد سه چیز است: 1- توفیق از جانب خداى عزّ و جل 2- خود واعظ خویش بودن 3- پذیرفتن نصیحت.
13- باب استحباب دوستى با کسى که رعایت دوستى را مى‏کند و او را در موقع گرفتارى تنها نمى‏گذارد
1-[5] امام صادق (ع) فرمود: دوستى داراى شرایطى است، کسى که تمام یا بعضى از این شرایط را رعایت کند مى‏توان او را دوست دانست، و کسى که این شرایط در او نباشد نمى‏توان او را دوست به حساب آورد. آن شرایط عبارتند از:
1- باطن و ظاهرش یکى باشد. 2- عزت تو را عزت خود و عیب تو را عیب خویش بداند. 3- اگر به مقام یا مالى رسید تغییرى در او ایجاد نشود. 4- قدرت و توانایى او تو را از رسیدن به چیزى باز ندارد. 5- کسى داراى این خصلتهاست که در موقع گرفتارى تو را رها نکند.
2- سیّد رضى در (نهج البلاغه) از حضرت على (ع) نقل مى‏کند که آن حضرت فرمود: دوست حقیقى آن است که برادرش را در سه موضع حفظ کند: در گرفتارى، در غیاب، و در مرگش.
14- باب استحباب کمک و یارى دادن دوستان به یک دیگر
1-[6] وصّافى گوید: امام محمّد باقر (ع) به من فرمود: آیا مى‏شناسى کسى را
که لباسى نداشته باشد و برادرش لباس خود را به او ببخشد یا لباسى که اضافه دارد موقتا به او بدهد تا وقتى که لباسى براى خویش تهیّه کند؟ عرض کردم خیر، امام به عنوان تأسف دست بر زانویش زد و فرمود: چنین کسانى برادر نیستند.
2-[7] اسحاق بن عمّار گوید: نزد امام صادق (ع) بودم، سخن از کمک برادران و وظایف آنها نسبت به یک دیگر به میان آمد. امام مطلبى فرمود که من تعجب کردم. امام فرمود: زمانى که قائم ما ظهور کند بر مؤمنین واجب است که نیاز برادرانشان را برطرف کنند و در شادى آنها بکوشند.
3-[8] خلّاد سندى (در حدیث مرفوعه‏اى) گوید: مردى دیر به خدمت پیامبر (ص) رسید، پیامبر به او فرمود: چه باعث شده است که تو را کم ملاقات مى‏کنم؟
پاسخ داد: اى رسول خدا برهنگى مانع آمدنم بود، پیامبر فرمود: آیا همسایه‏ات دو جامه نداشت که یکى را به تو عاریه دهد؟ پاسخ داد چرا [داشت.] حضرت فرمود: او برادر تو نیست.
4-[9] امام صادق (ع) فرمود: از آنچه به دست مى‏آورى به برادرانت بده، زیرا خداوند مى‏فرماید: «نیکیها بدیها را از بین مى‏برند»[10].
امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرموده است: سه چیز است که این امّت قدرت انجام آن را ندارد: کمک مالى به برادران، رعایت عدالت و ترجیح دادن دیگران بر خود، و در هر حال به یاد خدا بودن، و آن تنها به گفتن‏
«سبحان‏
اللَّه، و الحمد للَّه، و لا إله الّا اللَّه، و اللَّه اکبر»
نیست، بلکه وقتى در معرض کار حرام قرار گیرد از خدا بترسد و مرتکب آن نشود.
5-[11] ابن اعین گوید: از امام صادق (ع) در باره حقّ مسلمان نسبت به برادر مسلمانش سؤال کردم، امام پاسخ نداد، چون خواستم با حضرت خداحافظى کنم عرض کردم: به من پاسخ ندادید، فرمود: اگر پاسخ بدهم (و شما بدان عمل نکنید) مى‏ترسم کافر شوید، مسلما از مهمترین چیزهایى که خدا بر بندگانش واجب کرده سه چیز است: 1- رعایت عدالت در باره دیگران و آنچه را براى خود نمى‏پسندد براى برادر مؤمنش نیز روا ندارد. 2- کمک مالى به برادران مؤمن براى خدا. 3- به یاد خدا بودن در هر حال و یاد خدا تنها به گفتن‏
«سبحان اللَّه و الحمد للَّه»
نیست، بلکه عبارت است از ترک آنچه خدا حرام کرده است.
15- باب کراهت دوستى با بد کار و نادان و دروغگو
1-[12] امام صادق (ع) فرمود: امیر المؤمنین (ع) وقتى به منبر مى‏رفت مى‏فرمود:
شایسته است مسلمان از دوستى با سه گروه اجتناب کند: از بى‏حیاى تبهکار، نادان، و دروغگو. امّا بى‏حیاى تبهکار کارش را برایت خوب جلوه مى‏دهد و دوست دارد تو مانند او باشى، و در امر دین و آخرت به تو کمک نمى‏کند، و نزدیک شدن به او ستم و باعث سختدلى، و رفت و آمد با او براى تو مایه بى‏آبرویى است.
امّا نادان، امید خیرى از او برایت نیست و ضررى از تو دفع نمى‏کند اگر چه خودش را به زحمت افکند، و چه بسا که بخواهد به تو سود برساند ولى زیان‏
مى‏رساند، پس مرگ او بهتر از زندگى، و سکوت او بهتر از سخن گفتنش، و دورى او بهتر از نزدیک بودن اوست.
امّا دروغگو، زندگى تو با او گوارا نیست، زیرا خبرى را از تو براى دیگران و از دیگران براى تو نقل مى‏کند، و هر گاه خبرى به پایان رسید خبر دیگرى پیش مى‏کشد که وانمود کند راست مى‏گوید در صورتى که راست نمى‏گوید، و با ایجاد عداوت بین مردم تفرقه مى‏اندازد و بذر کینه در دلها مى‏کارد، پس از خدا بترسید و در باره خود بیندیشید.
2-[13] کلینى (در کافى) از امام صادق (ع) نقل کرده است که:
امیر المؤمنین (ع) فرمود: شایسته نیست که مسلمان با بد کار دوست شود زیرا او کارش را نیکو جلوه مى‏دهد و دوست دارد دیگران مانند او باشند، دوستش را در امر دنیا و آخرت کمک نمى‏کند و رفت و آمد با او باعث بى‏آبرویى و خوارى است.
3-[14] امام صادق (ع) فرموده: براى مسلمان شایسته نیست که با بد کار، و نادان و دروغگو دوست شود.
4-[15] زرارة گوید: امام صادق (ع) فرمود: از دوستى با نادان بپرهیز، زیرا هر چه از جانب او شاد باشى او به بدى رساندن به تو نزدیکتر است. (هر چه به دوستى او خوشحالتر باشى، خطر زیان رساندن او به واسطه حماقتش به تو نزدیکتر مى‏باشد).
5-[16] امام صادق (ع) فرمود: حضرت علىّ (ع) بالاى منبر مى‏فرمود: براى مسلمان شایسته است که از دوستى با دروغگو دورى جوید، زیرا خبرى از تو براى‏
دیگران، و از دیگران براى تو نقل مى‏کند زندگى را بر تو تلخ و ناگوار مى‏سازد، هر گاه خبرى کسب کند آن را به خبر دیگرى پیوند مى‏دهد تا ثابت کند راست مى‏گوید در صورتى که راست نمى‏گوید، پس خبرها را از گروهى براى گروهى دیگر نقل مى‏کند تا بین آنها دشمنى ایجاد کند و بذر کینه در دلها بکارد.


[1] ( 1)( باب 12): اصول کافى، ص 610( من یجب مصادقته و مصاحبته).
[2] ( 2) ظاهرا اسم ابو العدیس صالح بوده« تنقیح المقال ج 3 باب العین».
[3] ( 3) اصول کافى، ص 610( من یجب مصادقته و مصاحبته).
[4] ( 4) محاسن برقى، ص 604.
[5] ( 1)( باب 13): اصول کافى، ص 610( من یجب مصادقته و مصاحبته)، مصادقة الاخوان، ص 2، از کتاب مجالس صدوق و خصال با اسنادى دیگرى گرفته است.
[6] ( 2)( باب 14): مصادقة الاخوان، ص 8؛ در آن کتاب آمده: امام باقر( ع) به من فرمود: اى ابا اسماعیل و نیز در همان کتاب آمده است: اگر بعضى از دوستان لباس اضافى داشته باشند به او بدهد تا لباسى برایش برسد.
[7] ( 2) مصادقة الاخوان، ص 8؛ در آن آمده: آن قدر سخن امام در نظرم عجیب آمد که در چهره‏ام آشکار بود.
[8] ( 3) مصادقة الاخوان، ص 8.
( حدیث مرفوعه حدیثى است که راویان حدیث حذف شده باشد-) م.
[9] ( 4) مصادقة الاخوان، ص 8.
( حدیث مرفوعه حدیثى است که راویان حدیث حذف شده باشد-) م.
[10] ( 5)«\i إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ‏\E»، هود/ 114
[11] ( 5) مصادقة الاخوان، ص 12.
[12] ( 1)( باب 15): اصول کافى، ص 480( مجالسة اهل المعاصى) و ص 610.( من تکره مجالسته)؛ مصادقة الاخوان، ص 52.
[13] ( 2) اصول کافى، ص 60.
[14] ( 3) اصول کافى، ص 480( مجالسة اهل المعاصى).
[15] ( 4) اصول کافى، ص 611( من تکره مجالسته و مرافقته).

[16] ( 5) محاسن برقى، ص 117.